کم شدن تکونای پسرم
سلام پسر قشنگم, هم نفسم , وجودم , عمر مامان, از خدا میخوام که حالت خوب باشه. عزیز دلم بابا امیری دو روز پیش از ماموریت برگشت و واسه گل پسرش سوغاتیای خوشگل خوشگل اورد که عکساشو برات میزارم. قند عسلم, میوه درونم از دیشب تکونات کم شده عشقم, چند ساعت شده بود که اصلا تکون نمیخوردی و من داشتم از دلشوره میمردم..دیشب با بابایی تا ۲ بیدار موندیم تا شازده پسرمون تکون بخوره, هی بابا امیر سرچ میکرد که چیکار کنیم که تکون بخوری عزیزم, و بعد بابایی یه چیز شیرین اورد خوردم و به پهلوی چپ خوابیدم و چند دقیقه بعد چند تا ضربه زدی , و خدارو هزار بار شکر کردم , بابا امیرم اومد کلی بوست کردو باهات حرف زد و بعد واسه مامانی کلی نسخه پزشکی پیچید و راهنمای...