برای تو که ثمره ی یه عشششششق بینظیری

کم شدن تکونای پسرم

سلام پسر قشنگم, هم نفسم , وجودم , عمر مامان, از خدا میخوام که حالت خوب باشه. عزیز دلم بابا امیری دو روز پیش از ماموریت برگشت و واسه گل پسرش سوغاتیای خوشگل خوشگل اورد که عکساشو برات میزارم. قند عسلم, میوه درونم از دیشب تکونات کم شده عشقم, چند ساعت شده بود که اصلا تکون نمیخوردی و من داشتم از دلشوره میمردم..دیشب با بابایی تا ۲ بیدار موندیم تا شازده پسرمون تکون بخوره, هی بابا امیر سرچ میکرد که چیکار کنیم که تکون بخوری عزیزم, و بعد بابایی  یه چیز شیرین اورد خوردم و به پهلوی چپ خوابیدم و چند دقیقه بعد چند تا ضربه زدی , و خدارو هزار بار شکر کردم , بابا امیرم اومد کلی بوست کردو باهات حرف زد و بعد واسه مامانی کلی نسخه پزشکی پیچید و راهنمای...
30 ارديبهشت 1397

مرد کوچک خونه ما

سلام زندگی مامان, امیدوارم که خوب باشی عسلم... پسرم میوه درونم, نه تو مرا دیده ای ونه من تو را,بی صبرانه مشتاق دیدارت هستم, میدانم که وقتی چشم باز کردی میشناسی مرا.. مادرت را.. و پدرت را که دنیامه... پسر گلم دو روزه که ما تنهاییم و بابا امیر رفته ماموریت خارجه,,آلمان,, و این بخاطر قدمهای پر برکته توعه قند عسلم ومن خدارو شکر میکنم بخاطر وجود پاکت پسر قشنگ مامان, ما فعلا خونه مامان شهنازیم, تا انشالله بابایی برگرده,  بابا امیری زنگ میزنه و حال گل پسرشو ازم میپرسه و میگه خیلی مواظب خودتون باشید, و من به بابایی میگم مرد کوچکم پیشمه , و مواظبمه .. الهی قربون مرد کوچکم شم. دلم خیلی برای بابا امیر مهربون تنگ شده پسرم...
24 ارديبهشت 1397

خاطرات فروردین ماه

سلام پسر عزیزم,قند عسل مامان, خوبی عزیز دلم.. انشالله که خوب باشی. ببخشید پسرم چند وقته مامان خیلی سرش شلوغه و فرصت نکرده بیاد برات بنویسه,حالا میخوام همه رو یه دفعه برات یادداشت کنم, تعطیلات نوروزی که تموم شد ,مامان شهناز تو حموم خورد زمین و متاسفانه دستش شکست و مامان هم مجبور بود بیشتر پیشش باشه  و کمتر خونه باشه,به همین خاطر مامان هنوز فرصت نکرده واسه گل پسرش سیسمونی بخره .. پسر گلم لگد زدنات خیلی بیشتر و محکم تر شده و این لگد هات شیرین ترین ضربه هاییه که مامان به جون میخره. بابا امیر مهربون هر شب که از سر کار میاد اول میاد حال گل پسرش و می پرسه,بوسش میکنه بعد میره لباساشو در میاره,. میوه درونم, عشقم,,...
18 ارديبهشت 1397
1